کد مطلب:134044 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:174

بیعت معاویه با زبیر
چهارمین مورد كه معاویه بازی گریهای خود را برای رسیدن به حكومت و در هم كوبیدن خصم خود (علی علیه السلام) آشكار می سازد نامه ایست كه وی پس از كشته شدن عثمان به زبیر می نویسد و در آن او را به لقب امیرالمؤمنین خطاب می كند! چرا؟ زاده ی هند می داند كه علی ابن ابی طالب یعنی مرد كه پس از قتل عثمان به حكومت رسید فردی نیست كه با او همكاری كند و وی را در پست خود ابقاء نماید، معاویه اطمینان دارد كه علی علیه السلام دست ستمگران و ناپاكان را از دامن اجتماع و حكومت اسلامی كوتاه خواهد ساخت و اجازه نخواهد داد، انگلهائی مانند وی بر همه چیز مردم مسلط گردند. بنابراین باید چاره بیاندیشد تا بتوان سالیانی دراز همچنان در رأس قدرت شامات بماند اكنون می بیند كه تنها راه دست یافتن به این آرزو اینست كه علیه حكومت علی (ع) دست به خرابكاری زند و شورشهای داخلی ایجاد نماید تا از این راه به آن بزرگوار فرصت ندهد برنامه های اسلام، و اصلاحی خویش را برای


ریشه كن ساختن ماده های فساد كه در اجتماع با دست حكومتهای گذشته بوجود آمده بود اجراء سازد، به این منظور معاویه باید از زبیر و طلحه استفاده كند زیرا این دو نفر كه خود را در حكومت علی علیه السلام كامیاب نمی بینند و مطمئنند كه امیرالمؤمنین آن كس نیست كه بشود در خلافت وی قدرت و ثروتی بی حساب اندوخته ساخت درصدد برمی آیند در برابر آن حضرت به مخالفت برخیزند پس چه بهتر كه معاویه هم (كه اكنون با آنها هدف مشترك دارد) از این فرصت استفاده كند و نامه ای فریبكارانه به آنها بنویسد. متن نامه چنین است:

«به بنده ی خدا زبیر امیرالمؤمنین از معاویه فرزند ابی سفیان سلام بر تو. بعد پس بدرستی كه من از اهل شام برای تو بیعت گرفتم. و آنها پذیرفتند و (بر خلافت تو) اجتماع كردند همانگونه كه شیر دوشیده جمع می شود، پس همت خود را بگمار برای (تصرف) كوفه و بصره مبادا فرزند ابی طالب بسوی این دو شهر بر شما پیشی گیرد زیرا (اگر علی این دو را متصرف شود) دیگر چیزی بعد از كوفه و بصره نیست. و من بیعت كردم با طلحة بن عبیداللَّه بعد از تو پس خونخواهی عثمان را آشكار سازید و مردم را بسوی آن بخوانید و باید شما (در این راه) كوشش كنید و با سرعت و شتاب عمل انجام دهید...» [1] .

در این نامه معاویه زبیر را امیرالمؤمنین می خواند! و به او می نویسد كه من از اهل شام برای تو بیعت گرفتم و همه ی آنها بر خلافت تو اجتماع كرده اند!!


با آنكه در هیچیك از تواریخ جهان ننوشته اند كه در شام چنین حادثه ای واقع شده باشد و معاویه از مردم آنجا برای زبیر بیعت گرفته باشد!! آیا ممكن است تصور شود كه معاویه به راستی خود با زبیر به عنوان خلافت بیعت كرده بود؟! آیا كسی هست كه نداند این نامه تنها یك سرچشمه دارد و آن هم تحریك زبیر و طلحه به ایجاد شورش در برابر علی علیه السلام و در نتیجه محفوظ ماندن وی در رأس قدرت شامات تا هنگامی كه زمنیه ی خلافت برای او آماده گردد؟!

معاویه نه به زبیر و طلحه عقیده دارد و نه باصل خلافت به معنای اسلامی آن، او می خواهد از وجود این دو ناراضی و جاه طلب در راه رسیدن به هدفهای شیطانی خود بهره بردارد، شاهد این مدعا متن نامه ی او است در آنجا پس از آنكه داستان ساختگی بیعت گرفتن از مردم شام را برای زبیر می نگارد بلافصله از این مقدمه می گذرد و عجولانه به ذی المقدمه می رسد و او را راهنمائی می كند كه بصره و كوفه را متصرف شود! و خون خواهی عثمان را بهانه سازد و بدین وسیله مردم را علیه علی بن ابی طالب (ع) تحریك نماید و بشوراند و از آنها می خواهد در اینراه كوشش و سرعت كنند تا مبادا فرصت از دست برود!! با توجه به این متن آیا باز هم می توان در هدف اصلی معاویه كه چیزی جز نیرنگ بازی و فریبكاری برای رسیدن به قدرت نبود تردید كرد؟! آیا تنها همین نوشته كافی نیست تا اثبات كند وی به اصول و مقررات اسلامی تا آنجا بی اعتنا است كه حاضر می شود به زبیر امیرالمؤمنین خطاب كند و به دروغ به او بنویسد كه من از مردم شام


برای تو بیعت گرفتم تا بدین وسیله آن بیچاره را آلت اجرای مقاصد شوم خود سازد و برای ایجاد شورش در برابر علی علیه السلام از او استفاده نماید؟!


[1] الغدير ج 10 صفحه ي 327 چاپ تهران.